یه سلام دوباره. امروز ساعت اول دینی- دوم عربی- و سوم درس شیرین هندسه( ولی متاسفانه من قند دارم و دکتر گفته سمت شیرینی ها نرم اصلا)

ساعت اول دینی داشتیم و خانم بنی اسد اومد تو کلاسو گفت درسو پنجو بهتون میدم. ما هم گفتیم قرار بود درس چاهرو بپریسن گفت نه یکی از دبیراتون ازم خواهش کرده که امتحانو من ازتون بگیرم و منم قبول کردم. هیچی دیگه درسو زود دادو گفت جزوه هاتونو جمع کنین که میخوام امتحان بگیرم. امتحان شیرین هندسه رو هم دادیمو احتمالا یه 2/3 ای میشم. خخخخخخخ تقریبا همه بد دادن و با تقلب همه( به جز منو سه چهار نفر دیگه) شاید 4-5 بگیرن.

امتحانو که دادیم رفتیم تو حیاط مهناز ثالثی که گفت من فقط یه سوالو درست جواب دادم( تعریف قضیه) که نیم نمره داشت.

هیچی دیگه تو حیاط رو صندلی ها بودیم با نسیم برهم و شبنم سالاری و سینیتا بوستانی و فاطمه سالارپور ..و سپیده محمودزاده دوست گلم و مبینا رسولی که بعدا اومدن داشتیم حرف میزدیمو خاطرات 5 روز تعطیلی رو تعریف می کردیم. الانم زنگ عربیه و برگه های امتحانی 2هفته پیش رو داره میده. اکثرا نمره های خوب گرفتن چون همه تقلب کرده بودن. خخخخخخخخ

الانم دارم با فاطمه ملازهی حرف میزنم.

ساعت آخرم که هندسه داشتیم اومد یه چند تا برگه ها رو تصحیح کرد یکی 6/75 یکی 1/25 یکی 4/5 و چند تای دیگه. مال منم که وقت نشد تصحیح کنه و گفت هفته اینده هم یه امتحان دیگه ازتون می گیرم. حالا هفته اینده امتحان عربی هم داریم نمی دونم چکار کنم. خب ولش

چند تا تمرین حل کرد و آمنه حیدری و منصوره منصوری رو برد که همون دو تا سوالو که خودش حل کرده بودو از اول حل کنن و صدیقه رضایی رو هم صدا زد ولی اون نرفت و گفت بعدا میام که بعدا هم نیوردش.

هیچی دیگه داشت تمرین حل می کرد که زنگ خورد تا 12 و 3 دیقه تو کلاس بودیم. از مدرسه که اومدیم بیرون 12 6دیقه بود. هیچی دیگه با سپیده دم در یکم ( خیلی کوشورو) حرف زدیم تا اینکه اومدم خونه و الانم در خدمت شما. خب تا فردا. بای بای