سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 93/8/12 | 4:7 عصر | نویسنده : گل های کلاس دوم تجربی


امروز وقتی رفتم مدرسه فهمیدم که قراره برامون آش درست کنن ولی من خبر نداشتم. ینی دیروز به بچه ها خبر داده بودن ولی من و سپیده نفهمیده بودیم. خلاصه ساعت آخر که ریاضی داشتیم 20 دیقه آخر گفتن بیاین پایین تا آش بخورین. ماهم که ظرف نداشتیم مجبور شدیم نخوریم. ولی خدایی خیلی تو ذهنم بود. ماهگل عبدالله پور که می گفت من امروز تا آش نخورم پامو از این مدرسه بیرون نمیذارم. خلاصه تا ساعت 12/10 دیقه ینی 10 دیقه بعد از زنگ خونه تو مدرسه بودیم تا آقای امیری ( سرایدار مدرسمون) رفت ظرف یکبار مصرف گرفت اورد خلاصه آش کشیدن و همه خوردنو بعضیا هم اوردن با خودشون خونه. خوب بود آشش خوشمزه بود


 




  • دنیای اس ام اس | سامان | اخبار
  • دانلود آهنگ جدید